به محض این که اولین سلولهای ملکه تشکیل شدند ملکه آن را حس نموده و از شدت تخم گذاریش میکاهد و پس از چند روز آن را کاملا قطع میکند و در نتیجه تخمدانهایش کوچک و وزنش کم میشود، به طوری که دوباره میتواند به زحمت چند متر پرواز کند.
کمی پیش از آن که سر اولین سلولها باز شده و اولین ملکه تولد یابد، بزرگترین حادثه زندگی زنبورها رخ میدهد.
در یک روز آفتابی نزدیکهای ظهر، ملکه به سمت سوراخ پرواز میرود و همراه وی تقریبا نیمی از زنبورهای جمعیت به سرعت به قابهای عسل حمله ور شده و عسل دانشان را پر از عسل میکنند و آنگاه دیوانهوار در حالی که به علت تراکم زیاد از روی همدیگر راه میروند خود را به سوراخ پرواز رسانده و در نزدیکیهای آن بر روی همدیگر میغلطند.
چند دقیقه به این کار ادامه میدهند تا ملکه پرواز را شروع کند پس از آن زنبورها برای همیشه کندو را ترک گفته و بدون داشتن هدف، دائما به چپ و راست با سرعت فوقالعادهای پرواز میکنند.
بعد از آن که ملکه روی شاخهای نشست، همگی به تدریج به اطرافش جمع شده و خوشهای را تشکیل میدهند که در این حالت میگوییم کندو بچه داده است. ما فقط بچه اول را پیشبچه نامیده و بچه یا بچههای بعدی را که معمولا به فاصله چند دقیقه تا چند ساعت از همان جمعیت و به همان طریق تشکیل میگردند را پس بچه مینامیم. بین این دو نوع بچه فرقهایی وجود دارد. در بعضی از موارد به طور استثنایی پس بچه یک یا حتی چند روز بعد از پیش بچه نیز تشکیل می شود.
ملکه پیش بچه پس از شروع پرواز به علت این که مدتها تخمگذاری کرده و تخمدانهایش نسبتا بزرگ و وزنش سنگین میباشد، پرهایش به راحتی قادر به حمل بدن سنگین نیستند.
به همین دلیل پس از پرواز بر روی یکی از نزدیکترین شاخهها به کندویی که از آن خارج شده مینشیند و به دنبال آن زنبورها به اطرافش جمع شده و بچه به شکل خوشهای از زنبور عسل تشکیل میشود. پس از مدت کوتاهی تعدادی از زنبورهای بچه بدنبال مکانی مناسب خوشه را ترک نموده به جستجو میپردازند. پس از پیدا کردنش همه زنبورهای بچه را به آنجا راهنمایی و از آن مکان به عنوان کندو استفاده میکنند.
منبع
منبع
- زنبورعسل و پرورش آن (شهرستانی، نعمت الله)