بیشک زنبورهای عسل با گردهافشانی، مهمترین نقش را در تأمین غذای جهان دارند، مطمئناً بدون زنبورها بیش از یک سوم محصولات کشاورزی وجود نخواهند داشت.در واقع میتوان گفت از هر ۳ لقمه غذا، یکی را مدیون زنبورهای عسل هستیم! در سالهای اخیر، بسیاری از کلنیهای زنبور عسل با مرگی خاموش از بین رفتهاند. دستکاری ژنتیکی گیاهان بطور همزمان منجر به تغییرات ژنتیکی در گرده گلها میشود و این تغییرات زنبورها را به سمت سوء تغذیه و مرگ ناشی از فقدان مواد مغذی سوق میدهد.
انتشار گزارشی بحثانگیز، در مورد بررسی عوامل از بینبرنده کلنیهای زنبورهای عسل با در نظر گرفتن نقش کلیدی آفتکشها و سموم کشاورزی، توسط مؤسسه تحقیقات ایالتی آمریکا، توجه عموم مردم و مسئولین را به کاهش بیسابقه جمعیت زنبورهای عسل معطوف داشت. بر همین اساس، اطلاعات و یافتههای دهها پژوهشگر، جمعآوری و تحت بررسی قرار گرفت که همچنان نیز ادامه دارد. تحقیقات صورت گرفته چنان روشن است که دلایل علمی آن به آسانی قابل درک است.
هر چند دانش ارتباط عوامل از بینبرنده کلنیها و آفتکشها پیچیده است، اما غیرقابل درک نیست. بیشک زنبورهای عسل با گردهافشانی، مهمترین نقش را در تأمین غذای جهان دارند، به طوری که تولید بیش از ۹۵ نوع میوه، وابسته به عمل گردهافشانی است.مطمئناً بدون زنبورها بیش از یک سوم محصولات کشاورزی وجود نخواهند داشت همه ما به زنبور عسل و نقش گردهافشانی هر روزه آنها بر باروری محصولات کشاورزی اذعان داریم. در واقع میتوان گفت از هر ۳ لقمه غذا، یکی را مدیون زنبورهای عسل هستیم!
در سالهای اخیر، بسیاری از کلنیهای زنبور عسل با مرگی خاموش از بین رفتهاند. ابتدا در اواسط سال ۱۹۹۰ در فرانسه و سپس در آمریکا و دیگر کشورها، به نظر میرسد بسیاری از زنبورهای عسل کندوهای خود را به یکباره ترک کردند. ادامه این روند تا سال ۲۰۰۶ میلادی سبب شد که ایالات متحده آمریکا این پدیده را تحت عنوان عوامل فروپاشی کلنیها (Colony collapse disorder) اعلام کند.
طبق گزارشهای علمی منتشر شده، ارتباط بین CCD و آفتکشها مشخص شده است. آفتکشهای سیستمیک، مانند نوروتوکسیک و نئونیکو تنوئید به طور اختصاصی برای زنبورهای عسل، سمی شناخته شدهاند. از زمان اعلام این آفتکشها در سال ۱۹۹۰ میلادی، نئونیکوتنوئیدها به سرعت در بازار جهانی حشرهکشها جایگاه ویژهای پیدا کردند. نئونیکوتنوئیدها مانند ایمیداکلوپرید و محصول جانشین آن، کلوتیانیدین به عنوان محافظ، در صدها محصول کشاورزی از ذرت تا بادام حتی در چمن نیز استفاده میشوند.
این آفتکشها، سالها در خاک باقی میمانند و به طور سیستمیک در گیاهان نفوذ کرده و در ساخت گرده، شهد و… توسط گیاه استفاده میشوند (مانند آفتکشهای شبنمی).
به عبارتی، این دسته از آفتکشها تقریباً فراگیر بوده و زنبورهای عسل از بسیاری جهات در معرض آنها قرار دارند. دستکاری ژنتیکی گیاهان بطور همزمان منجر به تغییرات ژنتیکی در گرده گلها میشود و این تغییرات زنبورها را به سمت سوء تغذیه و مرگ ناشی از فقدان مواد مغذی سوق میدهد.
متأسفانه شرکتهای مقتدر ذینفع تمایل دارند افکار عمومی را از علت واقعی که زمینه ساز نابودی کلنیهای زنبور عسل است، منحرف کنند و مانع از آگاهی مردم شوند. بطور مثال بر طبق اسنادی که پیشتر توسط گاردین به بیرون درز پیدا کرده بود، کانادا سعی بر این دارد که دولتها را برای پذیرش تجاری کردن انواع این محصولات نابودگر مجاب کند.
اما این دانههای دستکاری شده از نظر ژنتیکی طوری طراحی شدهاند که تنها دانههای نابارور تولید کنند که کشاورزان نتوانند آنها را مجددا بکارند و زنبورهایی که در تلاش برای جمعآوری گرده، از این گیاهان استفاده میکنند دچار بیماری در سیستم گوارش خود میشوند. همیشه این تأثیرات آنی نیستند و به مرور موجب کاهش بنیه و طول عمر زنبورها یا جهش ژنتیکی در آنها میشود.
با توجه به وابستگی بسیاری از میوهها، سبزیجات و محصولات کشاورزی به عمل گردهافشانی زنبورهای عسل، تنوع و ارزش تغذیهای سیستم غذایی، با کاهش جمعیت زنبورها مورد تهدید قرار میگیرد. این کاهش جمعیت زنبورها، با چنین سرعتی هشداردهنده این است که خطر نابودی آنها نادیده گرفته شده است.